ننگ بر دشمنان ایران

ای وای بر ما!

در سرزمینی به نام ایران که در طول تاریخ عزت و احترام و شرفش پیوسته مورد رشک و غضب همسایگان دور و نزدیک قرار گرفته و نهایتا به رویارویی سپاهان میهنی و دشمنان انجامیده، کمتر موردی را میتوان از حافظه تاریخ بیرون کشید که ایرانی در نتیجه این درگیری ها نقش تعیین کننده ای نداشته باشد. از خیانت لیکیانی گرفته تا خود فروشی افشین و بردیا و ... و در نهایت فردوست ها و قره داغی ها تا پایان دوره سلطنت پهلوی. اما نکته قابل نامل اکنون نه تنها خیانت سران جمهوری اسلامی به آینده و نسل های آتی میهن است، بلکه این خراج بگیران دوران عباسی به گذشته این کشور نیز رحم نمی کنند. جمهوری ریای اسلامی به نمایندگی همان خلفای عباسی خود به انهدام هر چه ایران و ایرانی است کمر همت بسته اند. برای این بی هویت های تاریخی که شناسنامه شان عاری از نام پدر می باشد، چرا که مادرانشان مورد تجاوز ده ها تازی بیابان نشین قرار گرفته اند، اکنون باز گردانیدن کشور و سیستم حکومتی و اجتماعی و فرهنگی آن به همان دوران خلیفه گری و ولایت از اولویت ویژه ای برخوردارشده است. از هیچکدام این سادات غیر ایرانی حاکم بر ایران تا کنون نشانه ای از میهن دوستی و میل به حفظ شرف نام این کشور دیده و شنیده نشده است. خبر واگذاری و یا اهدای یکی از قدیمی ترین نشانه های ملی ایرانیان به تازی دیگری که ریاست اوپک را بعهده گرفته است در همه جا پراکنده است. از سویی دیگر عربده کشی های این جرثومه ههای تاریخ در مقابل دیگر کشورها پدیده نوینی نیست چرا که در صورت دریافت پاسخ نظامی دندان شکنی خود چون جنگ هشت ساله در سوراخ موشها پنهان و جوانان و ثروت ملی را به تاراج خواهند داد. براستی چرا؟ این گدایان سامره و دزدان مدینه که نمک خورده این کشور محسوب می شوند، بخاطر چه هدف مقدس تری چنین چوب حراج به هستی ایران زده  اند؟ بخاطر اسلام؟ بخاطر قرآن؟ یا نه، خوی وحشی و ترقی ناپذیرشان پس از گذار چهارده قرن هنوز تغییری نیافته است و چون اسلاف خویش جز جنگ و ستیز و کشتار و بار آوردن خرابی چیز دیگری خوی حیوانی شان را ارضا نمی کند؟
برخلاف تصور رایج در ایران، بویژه میان آنهایی که هنوز عبودیت و بندگی خود را به بت اکبر حفظ کرده اند، اسلام جز آنچه این درنده خویان حکومتی و یا طالبان پاکستانی و افغانی به بشریت عرضه می کنند چیز دیگری نیست. و این سینه چاکان قرآن فرامین مذکور در آن را نیز مو به مو به اجرا می گذارند.. اگر خمینی دست به جنایات دهه شصت می زند، بدون استناد به آیه های قرانی چنین نمی کرد و یا اگر زرقاوی خون آشام سر انسان های دیگر را در معرض تماشای میلیون ها نفر گوش تا گوش می برید، به تایید و تاکید آیات قرآنی دست به چنین جنایاتی می زد. من قصد تحلیل و تفسیر آیه های قرآنی را در این یادداشت کوتاه ندارم و اینگونه مسایل اکنون بر همه آنهایی که نقاب جهالت از رخ برگرفته اند روشن و ثابت شده است، هدف بلکه برون دادن آتشی است که از درون می سوزاندم. ایرانی تا زمانی که خود را از قیودات شرم آور این قشر ضد بشری رها نکرده باشد، امیدی به آینده اش نیست. و انشاالله ها هیچ دردی از کسی را دوا نخواهد کرد. بروید و دخیل ببندید به خاک دشمنانی که آمدند، به نوامیستان تجاوز کردند، از اموالتان خراج گرفته و روانه بغداد نمودند، ثروت شما را شتر شتر از میهن بردند و پس از مردن برای شما تقدس پیدا کردند. بروید دخیل ببندید و بزبان همان اشغالگران اورادی را زمزمه کنید که نهایت ذلت شما را بیان میکند و از همان خداوندی که پیشاپیش به تمام سرنوشت شما اشراف دارد به لابه بخواهید تا در مورد زندگی تان و دفتر سرنوشتتان تجدید نظری بفرمایند. الهی آمین. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر